آمیتیسآمیتیس، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره

آمیتیس خورشید زندگی من و باباش

مامان نوشت

سلام هزاران بار سلام به همه به زندگی به عشق و به دختر گلم دلیل زندگیم دلیل نفسم خدا رو هزاران بار شکر که چنین دوستایی داشتیم لحظه ای محبتشون رو فراموش نخواهیم کرد دعاهای زیباشون اظهار محبتاشون انرژی های مثبتشون که سختی ها رو خیلی کم رنگ کرد خیلی دلم واستون تنگ شده بود آمیتیسم به لطف خدا و شما خیلی بهتره الآن هم کنارمه و مشغول خالی کردن جعبه کرم رو دستامه روزگارمان بد نیست در کنار دخملی هستیم غغففففععهج 34665689890007900ب بنتنمم تعجب نکنید اینا کلمات رمز نبود اینا شماره حساب بانکی نبود اینا رو تو یه لحظه  غفلت دخمل گله نوشت غغصصی ببت ...
18 مهر 1392

ای شکم خیـــره! به نانی بســاز -----تا نکنـــی پشـت به خدمـت دو تــا

دو برادریکی خدمت سلطان کردی و دیگری به زور بازو نان خوردی. باری این توانگر گفت درویش را که چرا خدمت نکنی تا از مشقّت کار کردن برهی. گفت تو چرا کار نکنی تا از مذلّت خدمت رهایی یابی . که خردمندان گفته اند: نان خود خوردن و نشستن به که کمر شمشیر زرین به خدمت بستن.               به دست آهن تفتــــه کردن خمیر          به از دست بر سینه اش پیش امیــر            عمر گرانمایه در این صرف شد             تا چه خورم سیف و چه ...
13 مهر 1392

دادن مقاله برای دریافت isi

چند وقت بود برای دادن مقاله به ژورنالهای معتبر دنیا و دریافت isiتلاش می کردم متاسفانه در زمانی که داشتم به موفقیت می رسیدم یک بد شانسی همه چیز بهم زد تمرکز بهم زد خدا رو شکر در روز دفاع تونستم نمره کامل بگیرم خیلی دوست داشتم آمیتیس هم در جلسه دفاع باشه و موفقیت بابا شو ببینه  ولی قسمت نبود......... خدایش آمیتیس وقتی نمره ها بابای خوب می شد خیلی ذوق می کرد هورا می کشید
8 مهر 1392

دعا

»» این دعا را برای بیمار یا مریض بخوانید ان شاء الله شفا یابد «« در زبده الدعوات روایت کرده است که رسول خدا (ص) به خانه حضرت فاطمه (س) آمد. امام حسن را بیمار یافت و این منظره بر آن حضرت خیلی گران آمد. جبرئیل نازل شد و گفت: یا محمد تعلیم کنم تو را دعایی که با آن فرزندت از ناخوشی خلاص گردد، پس خواند: “ اللهم لا اله الا انت العلی العظیم ذو السلطان القدیم و المن العظیم و الوجه الکریم “ ” لا اله الا انت العلی العظیم ولی الکلمات التامات و الدعوات المستجابات خل ما اصبح . “ پس حضرت این دعا را خواند و دست خود را بر پیشانی امام حسن (ع) گذاشت و شفا یافت.   »» دعایی که ...
6 مهر 1392

روزگار سخت

سخت است و سخت می گذرد روزگار من رفت از تنم توان و زدست اختیار من ازچشم دل بسان قطره اشکی فتاده ام چشمی نماده تا که شود چشم انتظار من شبها که خواب نیاید به چشم تر هستند ستارگان فلک در شمار من عشقت فکند شعله جان سوز و رفت مرهم نداد به این دل پر زخمدار من ...
5 مهر 1392
1